روشناهای دور

هق هق یک خیال ساده...

روشناهای دور

هق هق یک خیال ساده...

همه وقت

خیلی وقته دلم یه فیلم درست حسابی میخواد... اما پیدا نمیکنم...

خوشحالم که امشب توی وبلاگم حرفی برای گفتن دارم...

از همین کم باید شروع کنم تا دوباره روحیه وبلاگ نویسی ام رو بدست بیارم...

از 87 تا حالا وبلاگ نویسی نکرده بودم... بعد از اون عشق لعنتی...

بگذریم...

واقعا نمیدونم امروز روزه خوبی بود یا روزه بدی بود... لبخند هایی که در پس آن نگاه های سردی

پنهان بود واقعا آزارم میداد ! 

ولی مهم نیست چون توی زندگی ام دوستانی دارم که واقعا از داشتنشون خوشحالم...

جمعی از دوستانی که هیچوقت پشت همو خالی نمیکنن !

از آخرین باری که وبلاگ نویسی میکردم چقدر عوض شدم...

چقدر زندگی ام خوب شده !

من آدم بی پروایی هستم... خیلی کم پیش میاد که از چیزی یا کاری بترسم !

آخرین باری که تو زندگیم شکست خوردم دیگه خیلی طرز فکر هامو عوض کردم !

فلسفه سرباز رو توی ذهنم پروروندم و الان خیلی راضی هستم !

شاید کمتر کسی باشه بتونه مثل من زندگی کنه شاید خیلی ها نپسندن ولی

اون چیزی که من توی زندگیم خوام بهش برسم فقط از همن راه امکان داره..

کارهایی که خیلی غیر ممکن هستن زیاد تو زندگی ام سبز میشن ولی خوب

از بس انجام دادم دیگه راحت شدم !

هرچند امروز تنبلی کردم ولی فردا حتما کارامو انجام میدم

فرزاد

پاییز نه چندان سرد 89

اصفهان

نظرات 1 + ارسال نظر
وحید دوشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 11:07 ق.ظ http://www.hastivahid.blogsky.com

ایول

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد